محل تبلیغات شما



گشتی لابلای اشعار مورد علاقه ام میزنم. میرسم به سیاوش کسرایی. منظومه آرش. ". دلم از مرگ بیزار است ؛ که مرگ اهرمن خو، آدمی خوار است! ولی، آن دم که ز اندوهان روانِ زندگی تار است؛ ولی، آن دم که نیکی و بدی را گاهِ پیکار است؛ فرو رفتن به کام مرگ شیرین است همان بایسته‌ی آزادگی این است ." تو رختخوابم دراز میکشم. چشمام بسته است ولی خواب به چشمم حرام است. دلم دستمو میگیرد و میبرد یه گوشه دور. اونقد دور که انگاری خدا هم اونجا رو فراموش کرده است! تو دامنه کوه یه
امروزم مثل چندین روز گذشته بود. خوب نبود. بعضی وقتا با خودم فکر میکنم، همیشه روزگار یه چیزایی تو آستینش داره تا گند بزنه احوال آدم. صبح یکم دیر بیدار شدم. طبق معمول خواب آلوده و منگ، از رخت خواب بلند شدم تا برم دانشگاه. یه آبی به صورتم زدم و جلدی آماده شدم و رفتم. تو دانشگاه به جایی رسیدم که دیگه حوصله آدمای دور و برمو ندارم. خیلی وقتا که باهاشون حرف میزنم، فقط یه تصویر مات از افراد جلو چشمه و تمام صداها برام گنگه.
به نام خدا یه روزی یه نفر پشت یه میز نشسته بود که وقتی چکش چوبی شو بالا و پایین میبرد، چند نفر کشته میشدند! کسی نمیدونست جرمشون چیه ولی باید میمردن! بعد اون روزگار هیچ کس هیچی نگفت . یه روزی چند تا نویسنده دور هم نشستن و نوشتن! یکی نوشت "به نام آزادی" اون یکی نوشت "به نام انسانیت" یکیشون هم نوشت "شاید امروز، شاید فردا". چند وقت بعدتر چند تا مداد شکسته تو گوشه کنارای شهر پیدا شد. دیگه کسی ندیدشون! کسی نمیدونست چی شده ولی نباید مینوشتن! بعد اون روزگار هیچ
وه چه کورند بزرگان! همچون ابدیت می آیند و می روند از سرهای خم شده، خود را بزرگ می پندارند و به مشت های مزدور، اعتماد میکنند و به نیروی زور خود که زمانی چنین دراز پایدار مانده است؛ اتکا میکنند! اما. اما زمان دراز هرگز جاودانه نیست! ای دگرگونی زمان، ای امید خلق ها هرکه فریاد کمکی را نشنیده گیرد و به راه خود رود؛ گوش هایش کر شود، و هرگز صدای آهسته عزیزان خود را نشنود. (برتولت برشت- دایره گچی قفقازی)
مهم اینه که من چی دلم میخواد، چی عشقم میکشه! بقیه هم انگار اصلا وجود ندارن! فقط و فقط من مهم هستم!! اصلا مهم نیست بقیه تو چه نکبتی زندگی کنند، فقط من مهم هستم! تو مترو نشستم. پیرزنی حدودا 60 یا 70 ساله هم اونجاس. یه کیف کوچیک رو دوششه. خیلی آروم با صدایی که بزور به دو سه نفر جلوتر میرسه میگه: الگوهای نقاشی دارم. برای بچه هاتون بخرید. بچه ها نقاشی دوس دارن! واقعا به زحمت راه میره. هر قدمی رو که بر میداره، میترسم یهو تو شلوغی مترو زمین بخوره! با خودم میگم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

javadyasemi